جزئیات هولناک قتل برادر توسط پزشک متخصص

متهم که پزشک متخصص است از روی بغض برادرش را کشت و جسدش را تکه تکه کرد.

مفقود شدن این جوان توسط همسرش به پلیس گزارش شد. او گفت: شوهرم در حال حاضر پزشک عمومی است و هر روز به مطب می رفت. امروز طبق معمول رفت مطب دکتر اما برنگشت. بعد از اینکه چند بار بهش زنگ زدم و جواب نداد. نگران شدم و رفتم مطب دیدم دکتر نرفته.

زمانی که ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند، مشخص شد شهروز در روز حادثه آخرین بار در دفتر برادرش بوده و با فردی رابطه جنسی داشته است. به این ترتیب ماموران مشکوک شدند و تحقیقات بیشتری را انجام دادند. آنها متوجه شدند که شهروز با برادرش شهرام که او هم پزشک است اختلافات جدی دارد. به این ترتیب شهرام با مراقبت های سیار دستگیر شد و اعتراف کرد که برادرش را با کمک همکارش به نام عاطف کشته و جسد او را مثله کرده است.

در ادامه تحقیقات کارآگاهان با مراجعه به پشت بام درمانگاه شهرام، بقایای جسد انسان را کشف کردند. ضمناً پرونده جهت رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در این جلسه وکیل علی دیم به نمایندگی از موکلان خود در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکلان من بدتر از آن هستند که در دادگاه حاضر شوند. آنها خواستار قصاص هستند و گفتند که اگر هر دو متهم در قتل دست داشته باشند، آماده اند تا آنها را به گونه ای دیگر مجازات کرده و اعدام کنند. اصلاً راضی به گذر نیستند.

پزشک متهم به قتل گفت: من موافق نیستم، من و برادرم مدت زیادی است که با هم صحبت نکرده ایم. روز حادثه دستیارم گوشی برادرم را گرفت و به بهانه رفتن به درمانگاه به طبقه سوم همان ساختمان برد. وقتی برادرم مرا دید، شوکه شد. او می خواست برود که دستیارم با یک آمپول بیهوشی او را آرام کرد و سپس او را روی ویلچر گذاشتیم و دست و پایش را بستیم. وقتی به هوش آمد به او گفتم شما از من چک و سفته دارید و من هم اسناد را از شما می گیرم تا زمانی که بخواهید اجرا کنید، من هم چک ها را از شما اجرا می کنم. برادرم چند روزی آنجا بود. وقتی چک ها را دریافت کردم، گفتم دیگر نمی خواهم با شما کار کنم. خودت میخوای بری یا بذار مادرت ببرمت؟ گفت من خودم می روم. من برای کارم به طبقه خودم رفتم که دستیارم گفت که من به رگ دست برادرت شلیک کردم و او کشته شد. وقتی به طبقه ای که برادرم در آنجا بود رفتم، جسد او را دیدم، اما در مورد قتل چیزی نگفتم زیرا می ترسیدم پلیس به من مشکوک شود.

وقتی نزد دستیار این دکتر رفت، گفت: این دکتر استاد من بود. من تیروئید داشتم و تحت نظر او درمان می شدم. بعد با هم دوست شدیم و تصمیم گرفتیم با هم کار کنیم. زمانی که مدتی با هم کار کردیم، گفت که با برادرش مشکل دارد و از من خواست که او را به ساختمان ببرم. روز حادثه با مقتول تماس گرفتم و گفتم می خواهیم به درمانگاه برویم. او را به ساختمان آوردم. هنگامی که دو برادر با یکدیگر روبرو شدند، شهرام در اتاقی که حاوی کپسول خواب بود، به برادرش شلیک کرد و او را بیهوش کرد. شهروز را به طبقه چهارم رساندیم. بیرون آمدم و چند دقیقه بعد دکتر گفت که برادرش را کشته است. من آن اتهامات را قبول ندارم. دکتر خودکشی کرده

در این هنگام قاضی به شهرام گفت: چرا ظروف گوشت در ساختمان شما در خیابان فرشته پیدا شد؟

پزشک متهم به قتل گفت: این پول گوشت برای زمانی بود که ما داشتیم. مهمونی داشتیم دوستان ما می آمدند و ما گوشت و کباب می پختیم.

بر اساس این گزارش، قاضی در نهایت ختم جلسه را اعلام و برای صدور قرار وارد دادگاه شد و با توجه به شواهد پرونده، شهرام به جرم آدم ربایی و اخذ گواهی تجاوز به عنف به پنج سال زندان محکوم شد. به خاطر این جنایت به دو سال زندان محکوم شد. زندان و 74 ضرب و شتم و به پرداخت 10 درصد جرم محکوم شدند.

قضات دادگاه عاطف را از اتهام شرکت در جنایت تبرئه و به اتهام مشارکت در قتل به 15 سال حبس تعزیری، جرم آدم ربایی به 2 سال حبس، به جرم جنایت 2 سال حبس تعزیری محکوم کردند. جرم دزدی و آدم ربایی 6 ماه حبس دارد. سند تجاوز جنسی و 30 نفر آنها را به ضرب و شتم محکوم کردند. وی همچنین به دلیل شرکت در جرم به پرداخت یک دهم کل غرامت محکوم شد.

زمانی که پرونده با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور رفت، به دلیل اشکالات شکلی، دستور نقض و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه دوم متهم بار دیگر پای میز محاکمه رفت و اولیای دم مقتول خواستار قصاص شدند.

این بار هر دو متهم به یکدیگر اشاره کردند و هیچکدام اتهام را نپذیرفتند.

سرانجام داوران برای تصمیم گیری به ساحل رفتند.